حراست

آموزش خانواده و زندگی

امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

آموزش خانواده

مصاحبه با حجه الاسلام سرلک دررابطه با مسائل خانوادگی و مشکلات ازدواج دانشجویی جهت بهره برداری کاربران محترم ارائه می شود

 

 خندان بود و گشاده رو ،اطاقش خیلی شاداب بود درست مثل صورتی که نقش لبخند دیر به دیر از روی آن پاک می شد.درباره ازدواج و مشکلات با او هم صحبت شدیم، اما نوع نگاهش به نقش مسائل فرهنگی در مقوله ی ازدواج برایمان جالب بود. مشاوره های فراوان در زمینه ازدواج و خانواده در دانشگاههاو مرکز مشاوره زندگی بهتر و برگزاری کارگاههای آموزشی از تجربیاتش است . در مطلب زیر مصاحبه با حجت الاسلام علی سرلک ، را می خوانید. ________________________________________ س:با توجه به اینکه شما سال هاست که با جوانان و دانشجویان در ارتباط هستید، به نظر شما بزرگ ترین مشکل ازدواج در بین جوانان امروز چیست؟ به نظر من مشکلات فرهنگی ازدواج است. اینکه سن ازدواج بالا رفته است. استرس هایی که به نسل جوان داده می شود، برآیند کلی اش در این خلاصه می شود که نوع انسان امروز و به طبع آن جوان تا حد زیادی مسئولیت گریز شده است. در تشکیل خانواده یک نوع مسئولیت پذیری وجود دارد. خود به خود مسئولیت پذیری در نقطه ی مقابل مسئولیت گریزی قرار می گیرد . چرا؟! چون وقتی به مشکلات اقتصادی نگاه می کند به شکست های عاطفی و عاشقی در هم سن های خودش نگاه می کند، یا به پاره ای از درگیری های عاطفی، درگیری های خانوادگی، درگیری های اقتصادی نگاه می کند،عطایش را به لقایش می بخشد. به نظر من برآیند کلی انسانی که در نقطه ی موجود قرار دارد مال نظام اومانیستی و انسان محوری و خویش پرستی است که در جای خودش جای تأمل دارد که چرا انسان تن به بار مسئولیت نمی دهد. طبیعتاً موانعی که الان در پیش پای جوانان وجود دارد شغل و بی کاری و مباحث اقتصادی است و به طبع آن درآمد ناکافی و مباحث کلی خیانت و بی عاطفگی و بی وفایی باعث ایجاد نوعی ترس در انتخاب ها شده است. همچنین مباحث کلی تحت عنوان عدم تفاهم و ناسازگاری که بین خانواده ها و دو نفر اتفاق می افتد بار روانی پذیرش و انتخاب را سنگین کرده است. موضوع دیگر، تحت عنوان ناتوانی های شخصی است مثل ناتوانی های فیزیکی، ناتوانی هایی مهارتی از قبیل مهارت برقراری ارتباط، مهارت حل مسأله، مهارت مدیریت هیجان، اینکه خود را از درون دارای اعتماد به نفس کافی برای ازدواج نیابد. این چند سرفصل کلی از عواملی هستند که باعث کاهش ازدواج و حتی افزایش سن ازدواج در جوانان شده است. اگر نگاه ما به مسأله یک نگاه تحلیلی باشد آن وقت وام های ازدواج نمی گویم بد است اما گره گشا نیستند چون نگاه آدم ها در انتخاب راهشان، در انتخاب مسئولیت شان نگاه درستی نیست. ما وقتی کسی که ازدرون بیمار است را با پانسمان پوستش مداوا می کنیم معلوم است درمان نمی شود.مسأله اش و مشکل اش در جای دیگر است اشتباه نشود، نمی گویم تسهیلات لازم نیست. کمک خانواده همه لازم است اما مشکل جای دیگری است. یکی از موضوعاتی که در مشاوره ها به طور مکرر با آن مواجه شدم این است که زوج های جوان می گویند که ما نمی خواهیم زیر بلیط پدر و مادر باشیم. ما می خواهیم دست مان در جیب خودمان باشد. این باور خیلی بدی است. اگر پدر و مادری در گذران معیشت روزمره ی خودشان ناتوان هستند این یک بحث جداست ، اما اگر پدر و مادر توانمند است اما پسر به دلیل نگاه های غیراصولی می گوید من نمی خواهم پدر و مادرم کمکم کنند جای تامل دارد. وقتی کسی که از درون بیمار است را با پانسمان پوستش مداوا می کنیم ، معلوم است درمان نمی شود. پدر و مادر تمام عشق و علاقه اش این است فرزندش را در آغاز زندگی مشترکش حمایت کند و راه بیاندازد.جوانی که پدر و مادرش را از همراهی محروم می کند هم خودش را محروم کرده و هم پدر و مادرش را از این نعمت محروم ساخته است. اینها نتیجه گیری های عملی این نوع تفکر است که آدم ها خودشان فقط مهم هستند. اینکه در مقابل پدر و مادر نباید تواضع کرد،جوری زندگی کنیم که خودمان را به آنها نشان دهیم این نهایت خودمحوری است که از آفات فرهنگی این نوع نگاه است در صورتیکه این امکان بزرگ، با علاقه، بدون منت فراهم است. جوان هم اگر مسئولیت پذیر باشد می تواند در وقت مقتضی این حمایت ها راجبران کند. حتی دختر جوان دیدم که اصرار دارد که دستش توی جیب خودش باشد. دختری که مسئولیت اصلی مالی اش در آینده به عهده ی همسر خواهد بود. به نظر من این یک انحراف جدی است. این شخص فردا با همسرش هم دچار نوعی تعارض خواهد شد. اینها در زندگی آینده به تعبیر قرآن مجید جعل بینکم موده ورحمه نخواهند شد. این مرزهای اقتصادی، کم کم به مرزهای عاطفی و مرزهای اخلاقی تبدیل می شود. ما اگرهر چیز را سر جای خودش بگذاریم آن وقت متوجه خواهیم شد که قطعاتی از پازل را که چیدیم تصویر زیبایی خواهد داشت. ما از روی خودخواهی قطعاتی از این پازل را برمی داریم و بعد می گوییم چرا تصویر درست درنمی آید. چرا از زندگی مان لذت نمی بریم. چرا غرورمان وعاطفه مان سر جایش نیست. واقعاً یکی از دلایل تاخیر در ازدواج همین نگاه های فرهنگی است. س: در واقع شما معتقدید که معضل فرهنگی خیلی پررنگ تر و فربه تر از مشکلات اقتصادی است یا به زبان ساده تر ریشه های همان موضوع اقتصادی را هم می بایست در مسائل فرهنگی جست و جو کرد؟ صد در صد. آدم هایی که دو دو تا چهارتا می کنند و با عدد و رقم حرف می زنند اگر این حرف های مرا بشنوند و ادعای من را بخوانند شاید فکر کنند که من خیالاتی شده ام اما واقعاً این طوری نیست. آدم ها مراجعه کنند به فطرت خودشان،به همان خمیر مایه ی اولیه ی خودشان، آیا واقعاً مشکل ما، مشکل اقتصاد است یا اینکه مشکل ما این است که همدیگر را دوست نداریم. اگر واقعاً همدیگر را دوست داشته باشیم با کم همدیگر می سازیم اما اگر همدیگر را دوست نداشته باشیم با همه ی دارایی های مان باز هم مشکل داریم. اگر واقعاً همدیگر را دوست داشته باشیم با کم همدیگر می سازیم اما اگر همدیگر را دوست نداشته باشیم با همه ی دارایی های مان باز هم مشکل داریم. چند وقت پیش یک موردی داشتم که عقد کرده بودند و سر مکان جشن عروسی به اختلاف رسیده بودند حتی سرتعداد مهمان و این موضوع باعث شده بود که این مراسم یک سال به تعویق بیافتد. دعوا سرستاره های هتل بود که این می گفت چند ستاره باشد و آن می گفت چند ستاره باشد. برگزاری مراسم در یک هتل موضوعیت ندارد. من بحثم این است که این نگاه یک نگاه غلطی است. وقتی در مورد محل برگزاری می خواهند تصمیم گیری کنند به این نقطه می رسند اگر به موضوع دیگری برسند به جمع بندی نامطلوب دیگری می رسند. اگر آدم ها فکر کنند که آمده اند به این دنیا و 60- 70 سال فرصت دارند و قرار است در این مدت به حقیقتی دست پیدا کنند و برای رسیدن به این حقیقت متعالی به هم دوش نیاز دارند،به همسرنیازدارند، به همراه نیاز دارند. بعد از یک انتخاب بزرگ تر به انتخاب بزرگ همسر می رسند و متناسب با آن هدف همراه را انتخاب می کنند و همراهی که با آن هدف تناسب دارد حتماً آدمی را از معضلات و مشکلات در می آورد. اینکه از رسول خدا نقل شده است که از حضرت زهرا یا حضرت علی پرسیدند که همسرت را چگونه یافتی جواب شنیدند:یاورخوبی دراطاعت پروردگارم ،این معنای عظیمی دارد. نگوئیم حضرت علی(ع) کجا و ما کجا؟ حضرت فاطمه کجا وما کجا. بله به لحاظ مقام و رتبه هیچ وقت به آن ساحت های پاک دسترسی نداریم ولی آیا ما را دعوت کرده اند به این مسیر یا نه؟! بعضی اوقات بچه های حضرت زهرا ازشدت گرسنگی رنگ از رخسارشان پریده بود اما ازهمسرشان گله و شکایت نداشتند چون الفت وعلاقه و محبت بین ایشان برقرار بود. ممکن است یک انسان مادی بگوید که علاقه و محبت را نمی شود گذاشت سر سفره و آن را خورد؟! این جای خودش درست است اما واقعاً محبت جای خیلی ازفضاهای خالی ها را پر می کند و خیلی از مشکلات را اصلاً بوجود نمی آورد. چرا گاهی اوقات وجود یک سنگریزه درغذا معرکه ی دعوا می شود جرقه ی دعوا می شود. قطعاً سنگریزه که این قدر وزن ندارد. یک زمینه ی هایی و یک بسترهایی دارد. یک تفاوت های نگرشی، یک فاصله ی عاطفی وجود داشته که باعث شده الان ریشه ی این مشاجره شود. وقتی که یک زندگی انبار باروت بود کوچک ترین جرقه ای آن را منفجر می کند اما اگر یک زندگی پر از صفا و صمیمیت و یکرنگی و عاطفه بود شعله های آتش هم نمی توانند آن را به آتش بکشاند. مثل مهره های دومینو که نیازمند اولین حرکت است. می خواهم بگویم نقش جرقه ها را در کنار انبارهای باروت باید جدی گرفت. وقتی که یک زندگی انبار باروت بود کوچک ترین جرقه ای آن را منفجر می کند اما اگر یک زندگی پر از صفا و صمیمیت و یکرنگی و عاطفه بود شعله های آتش هم نمی توانند آن را به آتش بکشاند. می خواهم تاکید کنم که ماجرای نگاه فرهنگی به مقوله ی ازدواج خیلی مهم است که باور ما درباره ی زندگی چیست؟ انتظار ما از همسر چیست؟ در بحث تولد فرزند نگاه کنید، وقتی زوج های جوان ازدواج می کنند تا چند سال از تولد فرزندشان جلوگیری می کنند وقتی از ایشان علت را جویا می شویم می گویند مشکلات اقتصادی یعنی همه چیز را از این پنجره نگاه می کنند در صورتیکه هم به تجربه اثبات شده ه وهم قرآن می فرماید که ما روزی فرزندانتان را می رسانیم. وقتی به فرزند هم می رسد تصمیم خودمحورانه می گیرد. این نگاه فرهنگی در حوزه ی فرزند دار شدن ببینید که چه اثراتی دارد و چه نتایجی دارد؟ اگر می خواهیم فرزند دار شویم باید پول بیشتر داشته باشیم. شب نخوابیم ، گرفتار می شویم، دست و پایمان بسته می شود. نعمت حیات یک انسان را از ثمره ی یک ازدواج ببینید ازچه زاویه ای بررسی می کنند این محصول همان نگاه فرهنگی است. فرزند را به این مقیاس ها دیدن منجر به سقط جنین می شود گزارش هایی از گوشه و کنار به طور خیلی کم و محدود شنیده می شود برآ یند همین نگاه دنیاگرایانه و خودمحورانه به خویش و به هستی است. این نهایت خودپرستی است که فرزندی که دعوت خدا از ناحیه ی او عطاء شده است را حذف کنند به خاطر اینکه می خواهند راحت تر زندگی کنند. تبیان: بیشترکسانی که در این حوزه صحبت می کنند عمده ی موضوع و مشکل را منحصر به مسائل اعتقادی می کنند ولی این نگاه شما جالب بود؟ من نقش مسائل اقتصادی را نفی نمی کنم باید باور کنیم وضعیت اقتصادی نسبت به آن چیزی که باید باشد خیلی فاصله دارد من حرفم این است که آدمی که پول دارد آیا همه ی مشکلاتش حل شده است- واقعاً این به خورد باور ما رفته و در وجودمان نهادینه شده که پول رافع همه ی مشکلات است و جای همه چیز را می تواند بگیرد. این طوری نیست. پول یک عاملی است که اگرنگاه درستی به آن داشته باشیم می تواند نقش عاملیت خود را به خوبی ایفا کند. اگر این نگاه نباشد پول اول دردسر است. اما و اگرهای ازدواج های دانشجویی با حجت الاسلام سرلک در دانشگاه هنر هم صحبت شدیم که بخش اول آن را "همدیگر را دوست داشته باشیم" در قسمت بالا خواندید. در این قسمت بحث مان به آسیب شناسی ازدواج دانشجویی اختصاص دارد و ایشان هم صبورانه به سئوالاتمان پا سخ می گوید با همان لبخند همیشگی. س: آیا آماری از میزان ازدواج های دانشجویی یا به تعبیر ساده تر ازدواج هایی که در دوره ی دانشگاه یا در محیط دانشگاه بین دانشجویان رخ می دهد موجود است؟ تشکرمی کنم که به موضوعات بنیادی و مهم می پردازید. اگر به این موضوعات خوب پرداخت نشود حتماً پرداخت های غلط برداشت های نادرست را برای جوانان ایجاد می کند. در مورد سئوال شما، آمار اگرچه ارقامش الان در ذهن من نیست اما به طور کلی باید بگوییم که در مقایسه با جامعه ی جوانان کشور اتفاق فرخنده ی ازدواج در بین دانشجویان بیشتر از هم سالان غیردانشجو اتفاق می افتد. س: بحث ازدواج ابزارهای خاص خودش را می خواهد. در دانشگاه چه ابزارهایی برای زوج هایی جوانی که می خواهند شریک زندگی خود را انتخاب کنند مهیاست؟ امکان دارد که شخصی از خانمی در محیط دانشگاه خوشش بیاید. اینها به لحاظ مقررات و عرف و شرع محدودیت هایی دارند. نقش دانشگاه در این موضوع چیست؟ از لحاظ تجربه ی خودم باید عرض کنم که محیط دانشگاه محیطی است که گفتگو و طرح مسأله و آشنایی در آن رواج دارد. دخترها و پسرها با توجه به اقتضای تربیت خانوادگی و تصمیم هایی که از قبل در مورد شخصیت فکری و فرهنگی خودشان گرفته اند این آشنایی را از مجراهای درستش پیش می برند و گاهی اوقات هم خودشان (دختر و پسر )دو نفری وارد معرکه ی آشنایی و دوستی می شوند و بعد در مراحلی که به خطوط متقاطع تصمیم دیگران که می رسند بقیه متوجه خواهند شد اما در فضای دانشگاه عمدتاً دختر و پسرها از آشنایی با هم شروع می کنند. س: پس دانشگاه یک بسترمناسب گفت و گو و آشنایی و تبادل نظر را برای دانشجویان فراهم می کند که باعث می شود یک شناخت کمی از هم پیدا کنند و بعد وارد مقوله هایی بعدی شوند؟ به جای بسترمناسب یا نامناسب بهتر است بگوییم بستر مهیا. باید روی واژه ی مناسب یا نامناسب بحث کنیم. اینکه بهترین راه همین است یا خیر باید در این مورد صحبت کنیم اما در دانشگاه برای دختر و پسر جوانی که با هم هم درس و هم بحث شده اند امکان گفت و گو، مکالمه و امکان رابطه ی دوطرفه، با حفظ چارچوب فراهم تر است. به همین خاطر در محیط دانشگاه روابط دوستانه چه بین پسرها با همدیگر و بین دخترها با همدیگر و حتی بین دختر و پسربرای ازدواج و یا حتی برای گذارندن دوره ی عاطفی و احساسی این سنین شکل می گیرد. اینها واقعیت های موجود است بدون اینکه بخواهیم آن را ارزش گذاری کنیم و درباره آن قضاوت کنیم که خوب است یا بد است؟ این یک برشی از واقعیت موجود امروز ماست و بیانگر این مطلب است که ماجرای آشنایی ها یک ماجرای پررونقی در دانشگاه هاست. باید روشن کنیم جوان به صرف اینکه دانشگاهی شد عیار انتخابش در مورد زندگی و همسر آینده اش خود به خود ارتقا پیدا می کند یا این که هنوزنیازبه آموزش وتعلیم دارد؟ س: آیا واقعاً محیط دانشگاه و این آشنایی تضمین مناسبی برای شروع یک زندگی مشترک است. آیا سایر لوازم و ملزومات این انتخاب نباید در این موضوع دخیل باشند؟ همان طور که اشاره کردم دانشگاه یک محیط مهیاست وقتی شما گفتید مناسب عرض کردم که بر روی این کلمه باید بحث شود. یک سوال اساسی وجود دارد که دانشگاه چه چیزهایی به دو نفر برای شناخت بهتر اضافه می کند؟ خود این سخت افزار را عرض می کنم، خود این محیط را می گویم. پس باید بگویم که اتفاقاً خود من هم با شما هم عقیده هستم که خیلی از این دوستی ها و خیلی از این آشنایی ها که بین دو نفر ایجاد می شود به نفع طرفین نیست. در دانشگاه این امکان برای مراجعه به مشاورین هست. این مطلب، کاملاً عقلایی است که وقتی دو نفر که همدیگر را پسندیده اند ومی خواهند با هم ازدواج کنند همگرایی و تمایلات خودشان را با یک کارشناس در میان بگذارند تا اواظهارنظر و تحلیل کند. نوع ازدواج هایی که در دانشگاه اتفاق افتاده ازنتایج بهتر و سازگاری بیشتری برخوردار بوده است. عموم این دوستی ها در یک فضای احساسی، در یک فضای رمانتیک، حتی در یک فضای رقابتی ایجاد می شود. بعضی اوقات احساس منفی نسبت به شخص سومی ایجاد می شود. چون شخص در یک رابطه ی شکست خورده قرار می گیرد وبدین ترتیب شکل متفاوت و دگرگونی از ازدواج مطرح می شود. در دانشگاه هم فضای انتخاب های احساسی،انتخاب های از سر هیجان وجود دارد. این را نمی توانیم انکار کنیم. اما می خواهم بگویم دانشگاه،منظورم این سخت افزار دانشگاه چه اثری می تواند داشته باشد. من سه سال است که در دانشگاه هنرهستم. آیا معنای این قصه این است که فیزیک این دانشگاه در این مدت مرا هنرمندتر کرده است؟! اصلاً اینطوری نیست. باید روشن کنیم جوان به صرف اینکه دانشگاهی شد عیار انتخابش در مورد زندگی و همسر آینده اش خود به خود ارتقا پیدا می کند یا این که هنوزنیازبه آموزش وتعلیم دارد؟ این فاکتورها کم و بیش حذف شده است و متاسفانه خانواده ها هم مرجعیت خودشان را در این موضوع از دست داده اند. جوان در این فضای پرتلاطم بی پناه مانده است. طبیعتاً احساسات و هیجانات هم اورا دربر گرفته است در این میان خودش را در یک رابطه ی عاطفی قرار می گیرد و گاهی اوقات هم خودش خسارت زده می شود و هم دیگران. البته این را هم باید صراحتاً بگوییم که نوع ازدواج هایی که در دانشگاه اتفاق افتاده ازنتایج بهتر و سازگاری بیشتری برخوردار بوده است. و میزان طلاق در این نوع ازدواج ها نسبت به همسالان همین ها در فضای غیردانشگاهی کمتر بوده است. این پدیده کاملاً معنادار است اما حتماً در این موضوع عناصر دیگری هم دخیل است مثل عناصر مشاوره، مثل برخورداری دختر و پسر از یک بنیان خانوادگی مناسب . صرف آشنایی درمحیط دانشگاه در صورتی که عناصر دیگرلحاظ نشوند رانندگی با سرعت بالا در جاده ی لغزنده است که نوعاً به تصادف و آسیب زدن به خود و دیگران ختم می شود. به هر ترتیب ماجرای بزرگ ازدواج که به نظر من بزرگ ترین حادثه زندگی هر شخص است نه حتی مرگ و نه حتی تولد چون ازدواج، مرگ و تولد را می تواند معنادار بکند چون عنصر اختیار ما در ازدواج وجود دارد، می خواهم بگویم حادثه ی باشکوه ازدواج نیاز به تأملاتی از جنس خودش دارد. هر وقت نبود ما هم داریم آسیب می خوریم و هم داریم آسیب می زنیم. صرف آشنایی درمحیط دانشگاه در صورتی که عناصر دیگرلحاظ نشوند رانندگی با سرعت بالا در جاده ی لغزنده است که نوعاً به تصادف و آسیب زدن به خود و دیگران ختم می شود. س: متولی آموزش معیارهای ازدواج در دانشگاه چه کسی است برای اینکه شاخص های درست به گوش افراد برسد، ما در دوره ی دانشگاه تنظیم خانواده را به دانشجویان آموزش می دهیم. این درس در مورد اصول صحیح روابط جنسی زناشویی و به عبارتی بهداشت های فیزیکی صحبت می کرد.آیا واقعاً فکر نمی کنید که جای آموزش معیارهای ازدواج در دانشگاه ها خالی است؟ من در کلیت این موضوع با شما هم نظر هستم. نظرشما را قبول دارم . مهم ترین اتفاق زندگی یعنی ازدواج را متولیان در خور و شایسته ای به دوش نگرفته اند اما مراکزمشاوره ی دفاتر نهاد این امکان را فراهم کرده اند اما جنس مشاوره همین طوری است که مشاور، باید بخواهد و مراجعه کند و الزام آور نیست . اینکه چرا در مجموعه های درسی او پیش بینی نشده و جای تأمل دارد. نمی خواهم توجیه کنم اما اگر دانشجویی بخواهد خوب ازدواج کند این طور نیست که خیلی دردسر بکشد. همین امروز اگر دانشجویی برای ازدواج تصمیم بگیرد در هر دانشگاه، مراکز مشاوره هست. می تواند مراجعه کند و معیارهای موردنظر و شرایطش را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. قبول دارم که به طور مناسب به آن پرداخته نشده است و درکلیاتش با شما موافقم اما این طور هم نیست که اگر کسی خطا رفت و اشتباه کرد مسئولیت را به گردن مجموعه های آموزشی بیاندازد. س: چرا ما به عنوان یک درس الگوهای ازدواج اسلامی را "دقت کنید منظورم فقط احکام نیست بلکه آموزه های گران قدر اخلاق" در باب همسرداری و روابط زناشویی را به دانشجویان تدریس نمی کنیم؟ خیلی نکته ی قابل تأملی است.اینکه اولویت داشته باشد و راهکار تحقق این اولویت چگونه باشد. به راستی جای کار دارد یعنی الان که شما عنوان می کنید من با تمام وجودم کاملاً ضرورتش را احساس می کنم. عمده ی وقت من در دانشگاه چون به این موضوعات مشاوره ای می گذرد اذعان می کنم که می بایست جای چنین رویکردی به این موضوع کاملاً خالی است. البته مشاوره ناظر به یک مشکل و یا موضوع خاص است اما آموزش کلی است. به نظرم در دوره ی دانشگاه این مطلب قابل تأمل است که مثلاً دو واحد درسی در باب ازدواج، انتخاب همسر و نحوه ی رابطه با همسر و شیوه ی فهمیدن همسر و جزئیاتش به طور آکادمیک تدریس نمود.

متن کامل جهت داتلود