یکی از مهمترین حوادث سال ۵۷ که باعث خشمگین کردن مردم و سرعت بخشیدن به انقلاب ۵۷ شد، فاجعه به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود. علت خشمگینی مردم، نسبت دادن این فاجعه به عوامل حکومت پهلوی بود.[۱][۲] در حدود ساعت ۲۱:۴۵ شب بیست و هشتم مرداد طبق آمار دقیق ۶۳۰نفر از کسانی که به تماشای فیلم گوزنها در آخرین سانس به سینما رفته بودند در آتش سوختند.[۳] تعداد کشتهشدگان بعداً به بیش از ۶۷۷ نفر افزایش یافت.[۴]
سینما در زمانی دچار آتش سوزی شد که در حال نمایش فیلم گوزنها، ساخته مسعود کیمیایی بود. این فیلم به گونهای اشاره کوتاه و گذرایی داشت به روزهای فرار و مرگ یک مبارز مسلح علیه حکومت پهلوی و بسیاری بر این عقیده بودند که فیلم به بخش کوچکی از واقعه سیاهکل پرداختهاست. همین امر موجب برخی گمانهزنیها مبنی بر دخالت ساواک در این آتش سوزی گردید.
متقابلاً در فضای انقلابی سال ۱۳۵۷ مقامات وقت حکومت پهلوی با نسبت دادن این رویداد به «مارکسیستهای اسلامی» آنها را متهم کردند «به جای تمدن بزرگ، وحشت بزرگ» به مردم میدهند.[۵][۶]
شاه بعدها از این عمل دادستان گلایه کرد و در کتاب پاسخ به تاریخ نوشت «مقصر واقعی به عراق گریخت و در آنجا دستگیر شد. اعترافات او ثبت شد. ولی قضاتی که مرعوب شده و یا جبون بودند بر این قضیه سرپوش گذاشتند.» [۷]
انقلابیون مسئولیت این واقعه را به گردن ساواک انداختند و آن را یک حرکت انحرافی برای بدنام ساختن انقلابیون قلمداد کردند. سید روحالله خمینی صراحتاً شاه را عامل این فاجعه دانسته و آنرا شاهکار شاه خواند.[۸][۹] اظهارات خمینی در اندک زمانی مقبولیت عام یافت. این در حالی است که مخالفان در سال 1357 بیش از 30 سینما را آتش زدند و سال 57 را سال سینما سوزی نامگذاری کردند.[۴]
در سال ۱۳۵۹ فردی به نام حسین تکبعلیزاده که قبل از انقلاب به همین اتهام دستگیر شده بود، اقرار کرد که عامل جنایت او بودهاست. او به همراه همدستانش دستگیر و پس از هجده جلسه محاکمه به اعدام محکوم و تیرباران شد. در جریان محاکمات مشخص شد که او که فردی معتاد و بیکار بود، هیچ وابستگی به رژیم شاه نداشته و به خیال خود این حرکت انقلابی را در جهت پیشبرد مقاصد انقلاب انجام داده بود.[۱۰][۱۱]
سرنوشت سینما
بقایای سینما در سال ۱۳۸۴ تخریب و به مجتمع تجاری تبدیل شد. کشته شدگان سینما شهید محسوب شدند و همچنان برای بزرگداشت آنان مراسم گلباران بر مزارشان برگزار میشود.[۱۲]
اظهار نظرها
فرج الله سلحشور در سخنانی گفت «قبل از انقلاب اسلامی ماهیت سینما برای مردم روشن بود و ... من جزء کسانی بودم که قبل از انقلاب سینما آتش زدم و متأسفانه بعد از انقلاب برای همان سینماها موزه درست شد و هنوز هم از آنها حمایت میشود.» از آنجا که در مقطعی که "پیش از انقلاب" معمولاً خوانده می شود، به جز سینما رکس سینمایی آتش زده نشده، و در آستانه پیروزی انقلاب سینماهایی آتش زده شد، احتمالاً منظور سلحشور همان آتش زدن در آستانه انقلاب است.[۱۳]
هنری پرکت، افسر مسئول امور سیاسی و نظامی سفارت آمریکا در تهران در سالهای ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۶ [۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵] و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجهٔ ایالات متحده در سالهای پرالتهاب ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۱ [۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹] ضمن گفتگویی تفصیلی با چارلز استوارت کندی گفت: « متعاقباً اواخر ماه اوت، شاید بیست و پنجم، توی تالار سینمایی در بندرعباس [گوینده اشتباه میکند. منظور آبادان است. م.] آتشسوزی شد و فکر کنم ۷۰۰ نفر کشته شدند چون درها قفل شده بودند. فاجعهٔ هولناکی بود. آدمهای شاه تقصیر را انداختند به گردن روحانیون. در جریان راهپیماییهای ماه قبلش، روحانیها اغلب به تالارهای سینما حمله کرده بودند که فیلمهای غربی گناهآلود نشان میدهند. این بود که ساواک در جامعه چو انداخت که این قضیه هم کار روحانیها است. در ایران هیچکس این ادعا را باور نکرد. همه اعتقاد داشتند حکومت این کار را کرده و تقصیرش را انداخته به گردن روحانیها. همین سطح بیاعتمادی مردم به حکومت را نشان میداد. هیچکس در هیچ زمینهای حرف حکومت را باور نمیکرد. ما در آن برهه گزارش خیلی کوتاهی ــ در حد چند جمله ــ از سیآیای گرفتیم که از قول یکی از رابطهای سیآیای در ساواک میگفت ساواک مقصر است. کی میداند این ادعا درست بود یا نه؟ »